مدح و مرثیۀ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
ای زنـدۀ نــمـاز و شـهــیـد دعـا عـلـی ای جـلـوۀ جـمـال تـو نـور خــدا عـلـی نقشی نشسته در نفـس پاک همدلیست نـام تو ای هـمـیـشـهتـرین آشـنـا عـلـی گل کرد با طراوت دست تو ذوالفـقـار در مرد خـیـز حادثه «لافـتـی»، عـلـی غیر از نبی، تو را به که پیوند جان و تن؟ غیر از خدا، تو را به چه کس اعتنا، علی؟! قهر تو پشت فـتنه شکـست و سر نفاق تـیـغ تـو کـرد حـق عـدالـت، ادا عـلـی شیعه، چهارفصل وجودش بهار توست در امـتـداد سـبـزترین لحـظـهها عـلـی گلخانهای که در نفـس جان شیعه است بـوی غـدیـر میدهـد و کـربـلا، عـلـی شاید بهانهایست به دیدار تو، بهـشت! ورنه کم است مِهر تو را این بها، علی! صد کوفه دست عاطفه بر سفره تو بود وین راز سر به مُهر نشد بر ملا، علی چرخ بخیل، دست کریمت ستود و دید نـان تو را به سـفـره هر بینـوا، عـلی «آشفته» دل به تـار خـیال تو بـسـتهام با مرگ هم نمیکنم این رشته، وا علی |